آورده اند شیخ به همراه تنی چند از مریدان عازم بلاد کُفر گشته و به هتلی دخول کردند.

به محض جلوس در اتاق، همی برق ها برفت و شیخ و مریدانش جملگی اندر کف برق بودندی ,

تا آنکه مریدی تلفنی در آن حوالی بیافت و با هزار بدبختی داخلی مورد نظر را شماره گیری نموده،

لکن نتوانست منظور خود را بر هتل دار تفهیم نماید. مریدان یک به یک گوشی

در دست گرفته و هرچه زور زدند تا منظور خویش تفهیم نمایند نشد که نشد !!!

از قضا شیخ رو بر ایشان کرده و فرمودند: Animal ها،

تلفن را بر من همی عرضه دارید تا شما را کار یاد دهم.

شیخ چونان که گوشی در دست گرفتند با لهجه ای بسیار شیوا و فصیح عرض کردند:

 " Edison Dead In This Hotel " !!!

 و چون چشم بر هم زدنی برقها بیامد ... !!!

آورده اند که مریدان دو به دو سرهای خویش را بر یکدیگر کوبیده و

خشتکهای خویش جر همی بدادندی و سپس در گروه های سه تایی

عازم خیابان های بی روح شهر پاتایا گشتند, بلکه اندکی آرام گیرند.

نظرات شما عزیزان:

صبا

ساعت16:31---23 شهريور 1393

ههههههههههههههه
وای خدا مردم از خنده درد نگیری
اقا من اینا را میدزدم واسه وبلاگم
پاسخ:هااااااااااا الهی امین ذلیل مرده  هاااااااااا از همون بچگیتم دزد بودی تو دختریه چش سفید

ساارا

ساعت22:14---22 شهريور 1393

فکر کنم مشکل از ریشه باشه چون نفهمیدم اینو هم
پاسخ:هاااااااااا نه ریشت مشکل نداره عقلت مشکل داره ذلیل شده

ساارا

ساعت22:13---22 شهريور 1393

اینهم نفهمیدم
پاسخ:وبازم از بس ذلیل مرده ای

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: